جستجوی پیشرفته
بازدید
42944
آخرین بروزرسانی: 1393/05/08
خلاصه پرسش
چرا قهقهه و خنده با صدای بلند مذمت شده و مورد نکوهش است؟
پرسش
از امام باقر(ع) روایت شده است: «هرگاه همراه با قهقهه خندیدی،‌ پس از آن بگو پروردگارا بر من قهر و غضب نگیر». (اصول کافی ج2 ص664 باب الدعابة و الضحک، حدیث 13) این حدیث را توضیح دهید؟
پاسخ اجمالی
همان‌گونه که در پرسش آمده است، امام باقر(ع) فرمود: هنگامی که با صدای بلند خنده و قهقهه کردی بگو خدایا بر من خشم نگیر.[1] در توضیح این روایت چند نکته را متذکر می‌شویم:
1. یکی از دستورات عمومی اسلام این است که انسان مسلمان باید خود را در ظاهر، با نشاط و شاداب نشان دهد؛ عبوس بودن و ترشرویی در اسلام پسندیده نیست.[2] اما نکته قابل توجه این‌که انسان مسلمان در عین اظهار نشاط و شادابی در ظاهر، از نظر باطنی و قلبی باید از یک نوع حزن و اندوه بر خوردار باشد.[3] مسئله حزن درونی یکی از مباحث مهمی است که اهل معرفت از زمان گذشته به آن پرداخته‌اند و تحلیل‌های فلسفی و عرفانی جالبی از آن ارائه کرده‌اند. چنان ‌که مولوی نیز اشاره به همین حزن و اندوه درونی می‌کند آن‌جا که می‌گوید:
بشنو از نی چون حکایت می‌کند
وز جدایی‌ها شکایت می‌کند
انسان اگر به حقیقت ذات خود توجه کند و بداند که جوهر وجود او از عالم قدس و مرغ باغ ملکوت است، زندگی دنیا را زندان تاریک می‌بیند.[4] البته نکته جالب‌تر این‌که این حزن درونی نه تنها موجب افسردگی روحی و بیماری‌های روانی نمی‌شود، بلکه افسردگی روحی را از بین می‌برد و علاج بیماری‌های روانی است. به بیان دیگر، سازنده خوشحالی حقیقی و از مبانی و پایه‌های نشاط واقعی و دائمی است. نمونه‌های عینی آن‌را می‌توان در تاریخ زندگی انسان‌های مؤمن و الهی یافت؛ چنان‌که در همین عصر نیز خاطرات بسیاری از رزمندگان اسلام و شهدا در دفاع مقدس می‌تواند گواه بر آن باشد.
آن‌گونه که برخی از روان‌شناسان نیز بر این باورند که در ساختار زیرین وجود انسان، نوعی بی‌قراری وجود دارد. آدمی موجودی است گرفتار غم غربت و همیشه در آرزوی رضایت خاطری است که از چنگش می‌گریزد، دل نگران وضع و حال خویشتن است. در کنار خود نیز آسوده نیست و پیوسته در پی فایق آمدن بر این حال غربت و بی‌گانگی است. این اندیشمندان چنین استنباط می‌کنند که غم دوری از هستی، نشانه‌ای، نمونه‌ای و پیش در آمدی از مشارکت آدمی در نظامی سرمدی است که در آن نظام مصیبت دیگر قانون زندگی نیست و مرگ نیز سیطره‌ای ندارد.[5]
2. در ارتباط معنا و محتوای این روایت به نظر می‌رسد؛ مقصود این است که خنده همراه با قهقهه، نشانه خوشحالی بیش از حد است و حکایت از درجه‌ای از غفلت انسان می‌کند؛ در حالی‌که اسلام خوشحالی بیش از حد را مورد مذمت قرار داده است. در روایات متعددی بیان شده است هنگامی که مرگ حق است خوشحالی بیش از حد انسان برای چیست؟ و هنگامی که شیطان دشمن انسان است، چگونه دچار غفلت می‌شود؟[6] سرور و خوشحالی واقعی انسان هنگامی است که اطمینان پیدا کند که هیچ خطری او را تهدید نمی‌کند و به آسایش مطلق رسیده است و این زمانی است که انسان وارد بهشت شود و از شر شیطان و جهنم نجات یافته باشد. در هر صورت مفاد روایت با یافته‌های روان‌شناسان و تحلیل‌های فلسفی و عرفانی هماهنگ است و تطابق دارد.
 

[1]. «مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ خَالِدِ بْنِ طَهْمَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: إِذَا قَهْقَهْتَ فَقُلْ حِینَ تَفْرُغُ اللَّهُمَّ لَا تَمْقُتْنِی»‏. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج ‏2، ص 664، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[2] برای اطلاع بیشتر ر. ک: پاسخ های 13334(شادی و نشاط در اسلام) و 2830(ترویج حزن و اندوه).
[3]. «قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَة». کافی، ج 2، ص 132.
[4]. «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو وَ أَنَسِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ (ع) فِی وَصِیَّةِ النَّبِیِّ (ص) لِعَلِیٍّ (ع) قَالَ: یَا عَلِیُّ إِنَّ الدُّنْیَا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ وَ جَنَّةُ الْکَافِر». شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعة إلى تحصیل مسائل الشریعة، ج 16، ص 17، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ اول، 1409ق.
[5]. ر. ک: سم کین، گابریل مارسل، ترجمه، ملکیان، مصطفی، ص 40، به نقل از جوادی، محسن، امینی، علیرضا، معارف اسلامی، ج 2، ص 14، نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه‌ها، قم، 1383ش.
[6]. «وَ رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ زِیَادٍ الْأَزْدِیُّ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ الْأَحْمَرِ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (ع)‏ أَنَّهُ جَاءَ إِلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ عَلِّمْنِی مَوْعِظَةً فَقَالَ لَهُ (ع) إِنْ کَانَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى قَدْ تَکَفَّلَ بِالرِّزْقِ فَاهْتِمَامُکَ لِمَا ذَا وَ إِنْ کَانَ الرِّزْقُ مَقْسُوماً فَالْحِرْصُ لِمَا ذَا وَ إِنْ کَانَ الْحِسَابُ حَقّاً فَالْجَمْعُ لِمَا ذَا وَ إِنْ کَانَ الْخَلَفُ‏[6] مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَقّاً فَالْبُخْلُ لِمَا ذَا وَ إِنْ کَانَتِ الْعُقُوبَةُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ النَّارَ فَالْمَعْصِیَةُ لِمَا ذَا وَ إِنْ کَانَ الْمَوْتُ حَقّاً فَالْفَرَحُ‏ لِمَا ذَا وَ إِنْ کَانَ الْعَرْضُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَقّاً فَالْمَکْرُ لِمَا ذَا وَ إِنْ کَانَ الشَّیْطَانُ عَدُوّاً فَالْغَفْلَةُ لِمَا ذَا وَ إِنْ کَانَ الْمَمَرُّ عَلَى الصِّرَاطِ حَقّاً فَالْعُجْبُ لِمَا ذَا وَ إِنْ کَانَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ بِقَضَاءٍ مِنَ اللَّهِ وَ قَدَرِهِ فَالْحُزْنُ لِمَا ذَا وَ إِنْ کَانَتِ الدُّنْیَا فَانِیَةً فَالطُّمَأْنِینَةُ إِلَیْهَا». ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 393، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ دوم، 1413ق.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • خوردن گوشت طاووس چه حکمی دارد؟
    57370 Laws and Jurisprudence 1390/06/21
    اکثر مراجع عظام تقلید، به دلیل تصریح روایات و یا به دلیل داشتن علامت پرندگان حرام گوشت، طاووس را از حیوانات حرام گوشت دانسته و خوردن گوشت آن را، حرام می دانند.[1] اما پاسخ حضرت آیت الله مهدی هادوی تهرانی (دامت برکاته) به این ...
  • چه نیاز به فرشتگانی است که دربان آسمان‌ها، بهشت، دوزخ و ...باشند؟
    8863 تفسیر 1397/06/01
    طبق آموزه‌های دین اسلام، آسمان‌ها، طبقات بهشت و دوزخ و ... نیز دارای «درهای» مختلفی هستند. درباره بهشت[1] و جهنم[2] در قرآن کریم و روایات به صراحت از داشتن درهای متعدد برای آن دو سخن به میان آمده است.
  • آیا دعایی برای طلب فرزند پسر و توصیه به نام محمد در روایات آمده است؟
    249915 دستور العمل ها 1390/05/02
    همه اسم های نیکو در روایات سفارش شده، و به فرزند پسر و دختر هر دو در روایات اهمیت داده شده است و هیچ الزامی در تأکید بر پسر بودن در مورد همه فرزندان (در فرض سؤال) نیست. اگر کسی چنین خواسته ای داشت، می تواند هر نام نیکوی دیگری ...
  • چرا خداوند از طلاق به شدت متنفر است؟
    17868 Philosophy of Religion and Law 1390/10/29
    با توجه به تقابل بین طلاق و ازدواج، برای دست یابی به فلسفه تنفر خداوند از طلاق، نخست باید اهمیت ازدواج بیان شود.[1] خداوند در قرآن جفت آفریده شدن انسان ها را از ...
  • واژه‌های برگرفته از ریشه «خرص» در قرآن، معنایشان چیست و «خراصون» که مورد نفرین قرار گرفته‌اند، چه کسانی هستند؟
    2545 تفسیر 1402/04/28
     قرآن کریم در آیه 10 سوره الذاریات می‌فرماید:«قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ»؛(مرگ بر دروغ‌پردازان).در ریشه‌یابی این واژه باید گفت؛ «خرص» به معناى هر سخنى است که تنها از روى گمان و تخمین و بدون علم و دانش زده شود. از آن‌جا که چنین سخنانى بیشتر دروغ از آب درمی‌‏آید؛ ...
  • آیا راه‌رفتن و یا نشستن روی قبرها در روایات مورد نکوهش قرار گرفته است؟
    19812 حدیث 1400/02/27
    در مورد راه‌رفتن و نشستن بر روی قبور دو دسته روایت وجود دارد:در برخی روایات نقل‌شده در منابع اهل ‌سنت از نشستن روی قبر منع شده است:الف) رسول خدا(ص) فرمود: هرگاه یکی از شما بر آتشی بنشیند تا لباسش بسوزد ...
  • نحوه خواندن خطبه عقد موقت و دائم را توضیح دهید؟
    119524 Laws and Jurisprudence 1389/01/28
    پاسخ حضرت آیت الله مهدی هادوی تهرانی (دامت برکاته) در خصوص سؤال مذکور به این شرح است: 1. اگر مرد از طرف زن وکالت داشته باشد که او را به عقد ازدواج خود در آورد در عقد دائم پس از تعیین مهریه می‌تواند این ...
  • هویت و ماهیت چه تفاوتی با هم دارند؟
    16856 ماهیت 1394/12/11
    1. کلمه «ماهیت» به معناى «چیستى» است که در مقابل «وجود» و «هستى» می‌آید. در کلمه «ماهیت»، «ما» را «ما» ى استفهامیه دانسته و می‌‏گویند «ما هى هى؟» یا «ما هو هو؟» فلان چیز چیست؟ و سپس از عبارت (ما هى هى؟) مصدر ساخته‌‏اند به این صورت که ...
  • «قتیل العبرات» به چه معنا است؟
    91996 درایه الحدیث 1391/09/26
    کلمه‌ی «العبرة» از ماده «ع ب ر‌« در زبان عربی به معنای اشک است.[1] یکی از حالات جمع این کلمه «العبرات» است که مورد بحث ما نیز می‌باشد. گفتار معروفی وجود دارد که امام حسین(ع) را به عنوان «کشته شده‌ی اشک‌ها» ...

پربازدیدترین ها